اشعار ژاله اصفهانی
اشعار ژاله اصفهانی
اشعار ژاله اصفهانی,مجموعه اشعار ژاله اصفهانی,دانلود اشعار ژاله اصفهانی,دیوان اشعار ژاله اصفهانی,بهترین اشعار ژاله اصفهانی,اشعار حکیمانه ژاله اصفهانی,اشعاری از ژاله اصفهانی,دانلود مجموعه اشعار ژاله اصفهانی,اشعار عاشقانه از ژاله اصفهانی,کتاب مجموعه اشعار ژاله اصفهانی,مجموعه اشعار ژاله اصفهانی,دانلود شعر های ژاله اصفهانی,بهترین شعر ژاله اصفهانی,شعر ژاله اصفهانی,شعر ژاله اصفهانی,اشعار ژاله اصفهانی,شعرهای ژاله اصفهانی,مسابقه شعر ژاله اصفهانی,بنیاد شعر ژاله اصفهانی,جایزه شعر ژاله اصفهانی,شعر زندگی ژاله اصفهانی,بهترین شعر ژاله اصفهانی,شعر معروف ژاله اصفهانی,مجموعه اشعار ژاله اصفهانی,دانلود اشعار ژاله اصفهانی,دیوان اشعار ژاله اصفهانی,بهترین اشعار ژاله اصفهانی,اشعار حکیمانه ژاله اصفهانی,اشعاری از ژاله اصفهانی,دانلود مجموعه اشعار ژاله اصفهانی,اشعار عاشقانه از ژاله اصفهانی,کتاب مجموعه اشعار ژاله اصفهانی,شعرهای ژاله اصفهانی,شعرهایی از ژاله اصفهانی,جشنواره شعر ژاله اصفهانی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ژاله اصفهانی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بشکفد بار دگر لاله رنگین مراد
غنچه سرخ فرو بسته دل باز شود
اشعار ژاله اصفهانی
بوی گل آورد از طرف چمن باد بهار
موسم گردش دشت و دمن و صحرا شد
مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
من نگویم که بهاری که گذشت آید باز
روزگاری که به سر آمده آغاز شود
روزگار دگری هست و بهاران دگر
شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاتر
دانلود اشعار ژاله اصفهانی
لیک هرگز نپسندیم به خویش
که چو یک شکلک بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشیم
دیوان اشعار ژاله اصفهانی
ای عجب گر دل بگرفته ی من وا نشود
اندر این فصل که از باد صبا گل وا شد
بهترین اشعار ژاله اصفهانی
بی غمی عیب بزرگی است که دور از ما باد
کاشکی آینه ای بود درون بین که در آن خویش را می دیدیم
آنچه پنهان بود از آینه ها می دیدیم
می شدیم آگه از آن نیروی پاکیزه نهاد
که به ما زیستن آموزد و جاوید شدن
پیک پیروزی و امید شدن
اشعار حکیمانه ژاله اصفهانی
شاد بودن هنر است
گر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد
اشعاری از ژاله اصفهانی
وقت آن است که خاطر شود آزاد زغم
باید از شادی گل شاد شد و شیدا شد
دانلود مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست.
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
اشعار عاشقانه از ژاله اصفهانی
مرغ دل در قفس سینه نگیرد آرام
تا غزل خوان به چمن بابل خوش آوا شد
کتاب مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
نوبهار آمد و از سبزه زمین زیبا شد
بوستان بار دگر دلکش و روح افزا شد
مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
چه سرسبز ،چه سرشارند!
آنان که اگر رنجی آشکار و نهان دارند
توان آن دارند
کز زیر آوار سر برآرند
با بانگ بلند من هستم
من هستم
کز زیبایی رنگ ها و آهنگ های جهان
سرمستم
دانلود شعر های ژاله اصفهانی
ژاله صبحدم از چشم تر ابر چکید
گشت همخانه ی گل، گوهر بی همتا شد
بهترین شعر ژاله اصفهانی
مرا بسوزانید
و خاکسترم را
بر آبهای رهای دریا بر افشانید،
نه در برکه،
نه در رود:
که خسته شدم از کرانه های سنگواره
و از مرزهای مسدود
شعر ژاله اصفهانی
سبزه رویید و چمن سبز شد و غنچه شکفت
باغ یک پارچه آتشکده از گلها شد
شعر ژاله اصفهانی
اگر پرسند از من زندگانی چیست؟
خواهم گفـت: همیشه جستجو کردن
جهان بهتری را آرزو کردن.
اشعار ژاله اصفهانی
من از هر وقت دیگر، بیشتر امروز هشیارم
به بیداری پر از اندیشهام
در خواب، بیدارم. زمان را قدر میدانم
زمین را دوست میدارم
شعرهای ژاله اصفهانی
چنان از دیدن هر صبح روشن میشوم مشتاق
که گویی اولین روز من است این،
آخرین روز است.
مسابقه شعر ژاله اصفهانی
درود شادیام، با درد بدرودم در آمیزد
میان این دو آوا، یک هماهنگی مرموز است
بنیاد شعر ژاله اصفهانی
در این غوغای افسونگر
چو مرغان بهاری بیقرار استم
دلم میگیرد از خانه
دلم میگیرد از افکار آسوده
و از گفتار طوطیوار بیهوده
دلم میگیرد از اخبار روزانه،
گر از بازار گرم و جنگ سرد این و آن باشد؛
نه از راز شکوفایی نیروهای انسانی
جایزه شعر ژاله اصفهانی
فضای باز میخواهم
که همچون آسمانها بیکران باشد
و دنیایی که از انسان،
نخواهد قتل و قربانی
شعر زندگی ژاله اصفهانی
میدود آسمان
میدود ابر
میدود دره و میدود کوه
میدود جنگل سبز انبوه
میدود رود
میدود دهکده
میدود شهر
میدود تپه و میدود نهر
بهترین شعر ژاله اصفهانی
میدود،
میدود کوه و صحرا
میدود موج بیتاب دریا
میدود خون گلرنگ رگها
میدود فکر
میدود عمر
میدود،
میدود، میدود راه
میدود موج و مهواره و ماه
میدود زندگی خواه و ناخواه
من چرا گوشهای مینشینم؟
شعر معروف ژاله اصفهانی
«چو من بگذرم زین جهان خراب»
بسوزان و خاکسترم را بر آب،
برافشان به دریا، نه در آب رود،
که با روح دریا بخوانم سرود
سرودی که آهنگ توفان کند
به موج، آذرخشی درخشان کند
سرودی ز دریای شادی و نور
سرودی لبالب ز شور و غرور
مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
«چو من بگذرم زین جهان خراب»
خدایا، نده بیش از اینم عذاب
که در این جهان بردهام رنجها
ز دست تو و غم نگشتم رها.
نوشتم من این مثنوی در قطار
قطاری چو اندیشهام بیقرار
من و مثنوی هر دو تا کهنهایم
مد روز و هم وزن فردا نهایم.
دانلود اشعار ژاله اصفهانی
نوشتم من این مثنوی در قطار
که هرگز نماند ز من یادگار
دیوان اشعار ژاله اصفهانی
دوران سپری گردد و خورشید بماند
گویند نویسنده دو تاریخ ندارد.
کی آمد و کی رفت ز دنیا؟
زیرا که هنرمند توانا،
یک دم به جهان آید و جاوید بماند.
بهترین اشعار ژاله اصفهانی
نداد مژدهی دیدار نامهای که نیامد
و من هنوز نگاهم بر آن کبوتر قاصد
که بالهای سپیدش بود چو ابر بیابان
اشعار حکیمانه ژاله اصفهانی
فروغ گرم و پر از مهر نامهای که نیامد
چراغ خلوت من شد شبان سرد زمستان
ز نامهای که نیامد بسی ترانه شنیدم
چو ریخت نغمهی نرم پرندگان بهاری
به شاخ و برگ درختان.
اشعاری از ژاله اصفهانی
نوشتهاند دلیران حماسههای قرون را
بر آن پرند زر اندود نامهای که نیامد
ز شهر صبح فروزان.
پیام فتح بزرگی است نامهای که نیامد
و من هنوز نگاهم بر آن کبوتر قاصد
که آید از سفر دور
بیقرار و شتابان
دانلود مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
چون اختر شبگرد درخشیدی و رفتی،
بر من نگهی کردی و خندیدی و رفتی
من سرخ شدم، سوختم از برق نگاهت
در چهره من آتش دل دیدی و رفتی
اشعار عاشقانه از ژاله اصفهانی
یک لحظه شکفتی چو گل تازه بهاری،
یک عمر به من خاطره بخشیدی و رفتی.
گر بر من دل داده نبودت نظر مهر
از حال پریشام ز چه پرسیدی و رفتی؟
کتاب مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
رفتی تو و من ماندم و آشفتگی عشق
بیتابی من دیدی و تابیدی و رفتی.
شعرهای ژاله اصفهانی
تنهایی بیانتها تقدیر سنگ است.
تقدیر سنگ است این که کور و لال باشد.
هرگز نگرید از غمی، هرگز نخندد
بیدرد و بیامید و بیآمال باشد.
شعرهایی از ژاله اصفهانی
گاهی به شکل صخره از دریای دوری
سیلی خورد روز و شبان خونسرد آرام.
گاهی به گوری افتد و ناگفته گوید،
آن کس که هرگز برنگردد چیستش نام؟
جشنواره شعر ژاله اصفهانی
گیاه وحشی کوهم نه لالهی گلدان
مرا به بزم خوشیهای خودسرانه مبر.
به سردی خشن سنگ، خو گرفته دلم
مرا به خانه مبر زادگاه من کوه است.
اشعار ژاله اصفهانی
ز زیر سنگی یک روزسر زدم بیرون
به زیر سنگی یک روز میشوم مدفون
سرشت سنگی من، آشیان اندوه است.
جدا ز یار و دیارم دلم نمیخندد
ز من طراوت و شادی و رنگ و بوی مخواه.
مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
گیاه وحشی کوهم در انتظار بهار
مرا نوازش و گرمی به گریه میآرد
مرا به گریه میار…
دانلود اشعار ژاله اصفهانی
پیراهن کبود پر از عطر خویش را
برداشتم که باز بپوشم شب بهار
دیدم ستارههای نگاهت هنوز هم
در آسمان آبی آن مانده یادگار.
دیوان اشعار ژاله اصفهانی
آمد به یاد من که ز غوغای زندگی
حتی تو را، چو خنده فراموش کردهام
آن شعلههای سرکش سوزان عشق را
در سینهی گداخته خاموش کردهام.
بهترین اشعار ژاله اصفهانی
میپرسی از من اهل کجایم؟
من کولیام، من دوره گردم.
پروردهی اندوه و دردم.
اشعار حکیمانه ژاله اصفهانی
بر نقشهی دنیا نظر کن
با یک نظر از مرز کشورها گذر کن
اشعاری از ژاله اصفهانی
روح پریش خواب گردم
شبهای مهتاب
در عالم خواب
بر صخرههای بیکران آرزوها، رهنوردم.
دانلود مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
با پرسش اهل کجایی
کردی مرا بیدار از این خواب طلایی
افتادم از بام بلند آرزوها
در پای دیوار حقیقت.
اشعار عاشقانه از ژاله اصفهانی
امسال هم بهار پر از انتظار رفت
هر برگ گل پرنده شد و از چمن گریخت.
باز آن بنفشهها که به یاد تو کاشتم
اشک کبود سبزه شد و روی خاک ریخت.
کتاب مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
ای چشمهای روشن شب، ای ستارهها
آیا عقاب گم شدهام را ندیدهاید؟
در دشتهای خرم و خاموش آسمان
او با دو بال سرکش و سنگین کجا پرید؟
مجموعه اشعار ژاله اصفهانی
آیا پرید و رفت و به سیارههای دور
یا نیمه راه بر سر یک صخرهای نشست؟
یا مست شد چنان که ته دره اوفتاد؟
یا از نهیب و غرش توفان پرش شکست؟
دانلود شعر های ژاله اصفهانی
روزی که روی رود خروشان جنگلی
افتاده بود سایه سبز درختها
من با همه شرار و شکنجی که داشتم
با او میان خرمن گل گشتم آشنا
بهترین شعر ژاله اصفهانی
گوئی تمام پیکر من دل شد و دلم
در دیدهی فسونگر او کرد آشیان.
شعر ژاله اصفهانی
گوئی درون زورق زرین آفتاب
رفتیم ما به گردش دریای آسمان
شد سرنوشت و آرزوی من دو بال او
با این دو بال سرکش خود ناگهان پرید.
ای چشمهای روشن شب، ای ستارهها
آیا عقاب گم شدهام را ندیدهاید؟
شعر ژاله اصفهانی
روی درخت ِ گردوی گس آن کلاغ ِ پیر
صد سال خانه کرد و ُ هزاران هزار بار
گردو از آن درخت بدزدید وُ خاک کرد
هر بار روی خاک
منقار ِ خویش را ِز کثافات پاک کرد
یک بار هم ندید
آن بلبل ِ جوان ِ غزلخوان ِ باغ را
یا دید وُ حس نکرد
آن روح ِ عاشقانهء دور از کلاغ را
اشعار ژاله اصفهانی
هنوز در دل ما شور و زور بازوست
بیا درخت بکاریم ، باز روی زمین
بدون آنکه بگوئیم،
کی شکوفه دهد
و میوه ای که به بار آورد،
که خواهد چید.
شعرهای ژاله اصفهانی
بهار تازه نفس،خرم و دل افروز است
بیا خیال کنیم
تولد من و تو صبحگاه امروز است
مسابقه شعر ژاله اصفهانی
درخت آمده از پشت در به دیدن من
که بشنود خبر لب به جان رسیدن من
ولی درخت نداند که من چه جان سختم
بنیاد شعر ژاله اصفهانی
هزار ساله درختم
که هر چه باد خزانی کند پریشانم
زنو شکوفه دهم ،باز هم جوانه کنم
و هر جوانه ی نو را پر از ترانه کنم
جایزه شعر ژاله اصفهانی
اگر راه رهایی زیر سنگ است
تمام کوه ها را زیرو رو کن
وگر بشکست جام آرزویت
تلاطمهای دریا را
سبو کن
اشعار ژاله اصفهانی
- ۰ نظر
- ۲۷ آبان ۹۶ ، ۱۳:۳۴