شعر در مورد تلفن
شعر در مورد تلفن
شعر در مورد تلفن ،شعر در مورد تلفن همراه،شعر در مورد تلفن همگانی،شعر طنز در مورد تلفن همراه،شعر درباره تلفن،شعری در مورد تلفن،شعر کودکانه در مورد تلفن،شعر طنز در مورد تلفن،شعر نو در مورد تلفن،شعر عاشقانه در مورد تلفن،شعری طنز در مورد تلفن همراه،شعری درمورد تلفن همراه،شعر خنده دار در مورد تلفن همراه،شعر درباره تلفن همراه،شعری درباره تلفن همراه ،شعر طنز درباره تلفن همراه،اشعار طنز در مورد تلفن همراه،شعر درباره تماس تلفنی،شعری درباره تلفن،شعر کودکانه درباره تلفن،شعر درباره ی تلفن همراه،شعری در مورد تلفن همراه،شعر نو درباره تلفن،شعر تلفن،شعر تلفن همراه،شعر تلفن عمومی،شعر درباره تماس تلفنی،تلفن شعر نو،شعر باز تلفن زنگ میزنه،شعر درباره تلفن،شعر زنگ تلفن،شعر طنز تلفن،شعر باجه تلفن،شعر درمورد تلفن همراه،شعر طنز درمورد تلفن همراه،شعر طنز تلفن همراه،شعر درباره تلفن همراه،شعر برای تلفن همراه،شعری درباره تلفن همراه،شعری درمورد تلفن همراه،شعر درباره ی تلفن همراه،شعر کودکانه باز تلفن زنگ میزنه،متن شعر باز تلفن زنگ میزنه،شعری درباره تلفن،شعر در مورد تلفن،شعر کودکانه درباره تلفن،شعر در مورد تلفن همراه،شعر طنز درباره تلفن همراه،شعر ناگهان زنگ میزند تلفن،شعر تلفن زنگ میزنه،شعر طنز در مورد تلفن،شعر نو باجه تلفن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد تلفن برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
عمر خود را پای بازی باختیم/ زندگی های مجازی ساختیم
گرچه از گوشی شدیدا خسته ایم/ ما به نت آلاتمان وابسته ایم
زندگی مان را مجازی زیستیم/ در حقیقت هیچ چیزی نیستیم
چت نمودم در ترافیکِ شدید/ تا ترافیکِ نت من ته کشید
شعر در مورد تلفن
زمانے تلفن ڪم بود
اما آدم هاے زیادےبودند
ڪه بهشان زنگ بزنیم و یڪدل سیر حرف بزنیم
حالا تلفن ها زیاده
اما آدم هاے ڪمے هستند
ڪه دلمان حرف هایشان را میخواهد
شعر در مورد تلفن همراه
دویدم و دویدم سر کوچه رسیدم
کنار جوی آبی یک تلفن رو د ید م
تلفن عمومی دوست قشنگ من بود
همیشه بی صدا بود ولی خیلی زرنگ بود
پاهاش توی زمین بود سرش توی آسمون
گوشه لبهای اون یک لبخند مهربون
تکه سیم سیاهی همیشه روی سر داشت
از همه آ د مها انگاری اون خبر داشت
آدمهای جور وا جور گوشی رو بر می داشتند
تو قللک کوچکش سکه ای می گذاشتند
صدای بوق که اومد شماره می گرفتند
اگر که اشغا ل می زد دوباره می گرفتند
شعر در مورد تلفن همگانی
بیشتر آد مها شور و حالی دارند
در کنار خودشان یک موبایلی دارند
کوچک و پر شور و از همه آگاه است
طفلکی دوست من تلفن همراه است
می برم او را من بی صدا ، پنهانی
هر کجا هستم من توی هر مهما نی
می فشارم با دست دکمه های او را
می کنم در گوشم نغمه های او را
تلفن همراهم کوچک و رنگین است
چون ندارد آنتن طفلکی غمگین است
شعر طنز در مورد تلفن همراه
هر شب کنار باجه های تلفن قدم می زنم
هر که دستش به دهانش می رسد
به تو تلفن می زند
همه این جا دارند با تو صحبت می کنند
بعضی می خندند
بعضی غمگین اند
و بعضی عصبانی
نمی دانم تو چطور می توانی
همزمان با این همه عشق
صحبت کنی
و همه را هم راضی برگردانی
قبلاً که من هم به تو زنگ می زدم
متوجه نبودم
اما حالا کم کم
می فهمم
تو چه کارهای عجیب و غریبی
بلد بوده ای!
شعر در مورد تلفن
میخواهم بمانم تنها
و دق کنم در تنهایی این چار دیواری
و در خلوت شبانه ام
نفرین کنم کسی را که تلفن همراه را آفرید
که هر وقت دلم برای صدایت تنگ شد
در دسترش نباشی
و هر وقت به لحظه ی دیدارت امیدوارم
خاموشش کنی !!
میخواهم برای همیشه خاموش شوم
یا بروم جایی که هیچ مشترکی
صدای بوق آزادم را نشنود
در دسترس نباشم همین !!
شعری در مورد تلفن
ما چو مرغانی حریص و بی نوا»/ در کف نت مانده ایم آه ای خدا
ای خدا جانم، مده این قدر گیر/ جان بگیر از من، ولی نت را مگیر
نور چشمانم! چراغ وای فای!/ وای بر هر جای بی نت، وای وای
شعر کودکانه در مورد تلفن
من پای تلفن با مامانم:
من: باشه
من: باشه
من: باشه
من: باشه
من: باشه
من: باشه
من: باشه
من: خدافز
من: باشه
من: باشه
من: باشه
من: باشه
شعر طنز در مورد تلفن
گوشه شهر همه
خانه ای ساخته اند
گوشه هر میدان
تلفن کاشته اند
رنگ زرد و سبز و
روی خندان دارد
جعبه ای پر د کمه
روی دستان دارد
در کنار گوشش
سیم و گوشی دارد
موقع تنهایی
جنب و جوشی دارد
همه وقت آماده
روز و شب بیدار است
می شناسند او را
بس که او هوشیار است
تلفن کارتی را
همه جا می بینی
صورتش از آهن
د ل او از چینی
شعر در مورد تلفن
قللکم توی خونه عزیز و مهربونه
دستا ش و تکون میده چقدر خوش زبونه
مثل زنگ تلفن من و صدا می کنه
وقت تنهایی من به من نگاه می کنه
قللکم سلام میده وقتی من و می بینه
دستا ش باز می کنه کنار من می شینه
رو سرش گوشی داره شماره گیر ، رو تنش
سیمهای گوشی اون پیچیده به گردنش
شعر عاشقانه در مورد تلفن
تلفن را هم که قورت بدهی
باز یخ دستانم آب نمی شود
حالا که حتی از
سیمای خواب هم سانسور شده ای!
التماس تمام رکعت های نخوانده چشمانم
فقط
یک ارتباط زنده است
شعری طنز در مورد تلفن همراه
در گروهم یک مدیر لایقم/ چون که شادی میگذارم لای غم
فیلتر و سانسور و قیچی چون بد است/ در قوانین گروهم آمده است:
«هیچ آدابی و ترتیبی مجوی/ هرچه می خواهد دل تنگت بگوی»
چت بکن با هرکه در دافان سر است/ «این خطا از صد ثواب والاتر است!»
شِیر کن هر مطلبم را زود زود/ شعر و عکس و متن من را، پس درود-
-بر نژاد آریایی ات عزیز/ پست من را این ور و آن ور بریز
شعری درمورد تلفن همراه
دیگر منتظرت نیستم!
فقط جامانده ام!
پای تمام خطوطِ تلفن
پشتِ تمام پنجره ها
تویِ تمام ایستگاه ها
فقط جامانده ام
اما
دیگر منتظرت نیستم ….
شعر خنده دار در مورد تلفن همراه
صدای زنگ تلفن صدای آشنائیه
تو خلوت خانه ما رفیق خوش صدائیه
تا تلفن زنگ می زند گوشی رو من بر می دارم
با اشتیاق گوشی رو من کنار گوشم می ذارم
بعد سلام بفرمائید منتظر صدای ام
برای حرف و گفتگو عاشق یک پیامی ام
مادر بزرگ با خنده هاش صدای خوب و نازیه
برای من صدای اون صدای دل نوازیه
شعر درباره تلفن همراه
بابام و خیلی دوست دارم عزیز و دوست داشتنیه
برای ما کار می کنه صورت اون دیدنیه
توی محل کار اون
دستگاههای عجیبیه
سیمهای جور وا جور داره
حال و روز غریبیه
سیمهای رنگ به رنگ اون با تلفن کار می کنه
صدای زنگ تلفن آ د م و بیدار می کنه
تا تلفن زنگ می زنه
دلم براش پر می زنه
فکر می کنم که پشت در
بابا م داره در می زنه
شعر در مورد تلفن
مفاعلُن فعلاتُن مفاعلُن فعلُن
به عشق متصلم در خطوط یک تلفن
شعر طنز درباره تلفن همراه
پیر شدن ربطی به شناسنامه ندارد
همین که دیگر میل خرید
یک جوراب سپید را نداشته باشی
همین که صدای زنگ تلفن و
یا شنیدن یک ترانه دلت را نلرزاند
همین که فکر سفر برایت کابوس باشد
همین که مهمانی دادن و
مهمانی رفتن برایت عذاب اور باشد
همین که در دیروز زندگی کنی و
از آینده بترسی و زمان حال را نبینی
بی آرزو باشی ؛؛ بی رویا باشی
بی هدف باشی ؛؛ عاشق نباشی
برای رسیدن به عشقت خطر نکنی …
برای آرزوهایت نجنگی
شک نکن حتی اگر جوان باشی
تو پیری…
اشعار طنز در مورد تلفن همراه
بیشتر آدمها شور و حالی دارند
در کنار خودشان یک موبایلی دارند
کوچک و پر شور و از همه آگاه است
طفلکی دوست من تلفن همراه است
می برم او را من بی صدا ، پنهانی
هر کجا هستم من توی هر مهما نی
می فشارم با دست دکمه های او را
می کنم در گوشم نغمه های او را
تلفن همراهم کوچک و رنگین است
چون ندارد آنتن طفلکی غمگین است
شعر درباره تماس تلفنی
خط خطی شد تمام اشعارم
پشت بوق مکرر تلفن
وزن هایم چقدر بی وزنند!
فاعلاتن فعول منفعلن
شعری درباره تلفن
این سال ها
شماره تلفن ِ خیلی ها را خط زده ام
غزاله، هوشنگ، شاملو، محمد…
عدّه ای مرده اند
عدّه ای نیستند
عدّه ای رفته َند
و دور نیست روزی
که بسیاری شماره تلفن مرا خط خواهند زد.
زندگی همین است
یک روز می نویسیم و روز ِ دیگر خط می زنیم
شعر در مورد تلفن
تلفن همراه شی جالبیست
اختراعش من نمی دانم زکیست
رحمتی بفرست بر روحش که شاد
گاه گاهی کن ز نامش نیک یاد
شعر درباره ی تلفن همراه
تمام حرفای بدی که بعد از تموم شدن رابطه ازش میشنوی…
دقیقا همون حرفایه که بعد از قطع شدن تلفن پشت سرت میگفت…!!!
شعری در مورد تلفن همراه
تلفن ها
پشت خاکریز هم
خط می دهند !
وپیامک بی صدا تیر را
می فرستد
آن سوی مرز های تو
لرزه ای وبعد
عاشق خواهی مرد .
شعر نو درباره تلفن
حرفـ زدنـ بآ #خدآونــد،
مآننـد صحبــتـ کــردنـ بـــآ یکـ #دوستــ
پشتــ تلفنـــ استــ!
ممــکنـ استـ او رآ در طرفـ دیگر #نبینیمـ،
امآ میــدآنیمــ کـــهـ دآرد؛
#گوشـ می دهــد:)
شعر تلفن
سیم تلفن می لرزد
چه پیامی
در دل دارد؟!
شعر تلفن همراه
تو را می خواهم
برای پنجاه سالگی
شصت سالگی
هفتاد سالگی
تو را می خواهم
برای خانه ای که تنهاییم
تو را می خواهم برای چای عصرانه
تلفن هایی که می زنند
و جواب نمی دهیم
تو را می خواهم برای تنهایی
تو را می خواهم وقتی باران است
برای راهپیمایی آهسته ی دوتایی
نیمکت های سراسر پارک های شهر
برای پنجره ی بسته
و وقتی سرما بیداد می کند
تو را می خواهم
برای پرسه زدن های شب عید
نشان کردن یک جفت ماهی قرمز
تو را می خواهم
برای صبح
برای ظهر
برای شب
برای همه ی عمر…
شعر در مورد تلفن
ازسر این کوچه تا تهِ تهش
هیچ خانه ای تلفن ندارد
و دنیا ؛
یک باجه ی تلفن عمومی ست ،
کمی آن طرف تر از وسط کوچه
و راستی
هر چند وقت یک بار
کسی به یک تلفن عمومی زنگ می زند ؟؟؟
شعر درباره تماس تلفنی
آدم ها آرام آرام پیر نمیشوند..
آدمها در یک لحظه ..
با یک تلفن…
با یک جمله …
با یک نگاه …
با یک اتفاق….
با یک نیامدن..
بایک دیر رسیدن.
بایک “باید برویم”..
وبایک “تمام کنیم” پیر میشوند
آدمها را لحظه ها پیر نمیکنند..
آدم را آدم ها پیر می کنند.
سعی ڪنیم هوای دل همدیگر را بیشٺر داشٺہ باشیم.
همدیگر را پیر نڪنیم…
تلفن شعر نو
دیگر تلفن نزد که مزاحمم نشود،و اینگونه یک عمر مرا به زحمت انداخت….
شعر باز تلفن زنگ میزنه
هر چقدر
خودت را
از آفتاب پنهان کنی
هرچقدر که
پشت دیوارها
پناه بگیری
هرچقدر که
چشمانت را ببندی
بالاخره کسی تو را پیدا میکند…!
هرچقدر که
اسم ادمها را از دفترت خط بزنی
هرچقدر که
سیم های تلفن را بکشی
هرچقدر که
عکس های قدیمی را پاره کنی
بالاخره کسی پیدا میشود
که تو را پیدا کند…!
پشت یک پنجره
یا ته یک کوچه!
و یا مچاله در میان یک عکس کهنه!
آخرِسر کسی تو را پیدا می کند…!
شعر درباره تلفن
گوشی تلفن جیغ می کشید
از بوق های ممتد
هنوز
حرف های ناگفته در گلویش
گیر کرده بود !
شعر زنگ تلفن
شبیه شماره ای تنها، روی گوشی تلفن همراه…
نه نامی نه نشانی!
مدتهاست من یک تماس از دست رفته ام…
شعر طنز تلفن
دنبال سکه تلفن می گردم!!
می خواهم به جوانی مادرم زنگ بزنم
سالهاست که حالش را نپرسیده ام
دنبال سکه تلفن می گردم
می خوام به اداره از کار افتادگی زنگ بزنم؟
از پدرم خبری نیست!
نمی دانم در کدام سال
از دست دادمش؟
قعطه ش را گم کرده ام؟
دنبال سکه تلفن می گردم
هنوز دیر نشده است!!!
کودکی ام انتطارم را می کشد
دوچرخه کهنه ام
در ته اتبار
همچنین!!!
ونگاه نگران مادرم
از پشت پنحره
همچنین!!!!
دنبال سکه تلفن می گردم
میخواهم به مادرم بگویم!!
امروز در مدرسه صد افرین گرفته ام
ولی اکنون در زندگی
یک افرین هم
از کسی نشنیده ام!!!!!!
شعر در مورد تلفن
میشود کمی با هم حرف بزنیم؟
دلـــــــــم…
برای لبخند های یواشکیت پشت تلفن تنگ شده…
ای دوست داشتنی ترین مغرور دنیا
شعر درمورد تلفن همراه
می بینمت …
می خندی و من …
اصلا …
فراموش میکنم …
که انگار نه انگار همین دیروز بود …
که صدای زنگ تلفن …
برایم ارزو شده بود.
شعر طنز درمورد تلفن همراه
دلم یک اتفاق می خواهد…!
یک تلفن نا آشنا…
با بی میلی تمام جواب دهم و…
صدای تو…!!!
شعر طنز تلفن همراه
لیلی سوار ماشین بود
و جاده گرم تر از همیشه
و مجنون
میرفت در پی اش
با اتوبوس!!
و مجنون تازه تلفن خریده بود
میرفت
تا شماره تلفن خانه اش را
به لیلی بدهد
و عشق
آغاز شده بود!!
شعر درباره تلفن همراه
یادش بخیر :
از اینترنت در بیا ، میخوام تلفن بزنم
شعر برای تلفن همراه
دل خوش بودم به بودنت کنارم
دل داده و مجنون وبی قرارم
دل خوش بودم به اون صدای بی جون
خوابم می برد هر شب پای تلفن
دل خوش بودم صدات برام نفس بود
پر زدن و رهایی از قفس بود
دل خوش بودم به اون شب خیالی
راضی بودم به یک سلام خالی
دل خوش بودم غم ها مو بر میداری
به جاش تو نت برام پیغام میذاری
دل خوش بودم دله تو باورم کرد
فکری به حاله چشمای ترم کرد
دل خوش بودم دل حوشی پر کشیده
چقدر مونده تا صبح تا سپیده
شعری درباره تلفن همراه
شاید تلفنت
عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند
کسی با یک سلام
قبل از سپیدهء سال بعد
دیوانه ات کند
اسفند که عاشق شوی
تمام دروغ ها را باور می کنی
و دلت غنج می زند.
شعری درمورد تلفن همراه
آبرویت را بردم؟
دستم درد نکند
فحش و نا سزا نثارت کردم؟
کمت بود
از عشقت خندیدم؟
بهتر…
به احساست لگد زدم؟
نوش جانت
بی ارزشی دیگر؟
حقت بود
تلفن قطع میکنم؟
آفرین ها بر من..
انگار آدم شده ام
باران زده ای اکنون
خودت را خشک کن.
شعر درباره ی تلفن همراه
چه نُتِ غم انگیزی دارد
بوقِ انتظارِ تلفنی
که به سلام ات نمی رسد….
شعر کودکانه باز تلفن زنگ میزنه
من فکر می کنم
الکساندر هم عاشق بود
که تلفن را آفرید
وگرنه
به عقل هیچ آدم عاقلی نمی رسید
که می توان
حضور گرم کسی را
از سیمهای سرد عبور داد
هرچند
به ذهن الکساندر هم نرسید
که می شود از حوصله سیمها
سر رفت
وگرنه…
آری حالا
روح سبز الکساندر
از سرمای این همه حرف تکراری
گرفته است.
متن شعر باز تلفن زنگ میزنه
ناگهان سپیدی ترانه ی نگاه
در ستایش نگاه آسمان
و آن درخت سبزعاقل و صبور
شیشه های بارش شجاع قلب پر تپش
در شمیم خواب گوشی دلربای تلفن
ساعت دیواری
در وفای مهربان پر ثمر
میز و صندلی ساکت هوای آشنا
خودکار و دفترخوش زبان
در درون روزگار بی ریا
غرق غرق در نگاه بی نگاه
در نگاه شعر دل فریب قصه ها
ای ترانه ای ترانه یک غروب
جشن قلبها و چشم ها
شعری درباره تلفن
صبح وقت سحر آن راه زنم
یار را تلفن همراه زنم
گر بگوید که تو بگذار پیام
به ترین رام! دم از آه زنم!!
شعر در مورد تلفن
صبح وقت سحر آن راه زنم
یار را تلفن همراه زنم
گر بگوید که تو بگذار پیام
به ترین رام! دم از آه زنم!!
شعر کودکانه درباره تلفن
منی که خیره و ماتم به گوشی تلفن
به انتظار صدای تو باز،دست دعا…
شعر در مورد تلفن همراه
درگیری من با خودم آغاز شدست
زنگ تلفن سکوت را می شکند
شعر طنز درباره تلفن همراه
پشت خط های سرخ یک تلفن
من به فکرت سکوت می خندم
تو که شب روی شب تلنباری
من که هر روز و لحظه می گندم!
شعر ناگهان زنگ میزند تلفن
زیر بغضم نگیر! گریه نپاش … شعر های مرا کلافه نکن
من حسینم الو بفرمایید … هی غزل! با توام بیا تلفن
شعر تلفن زنگ میزنه
تمام دلخوشی ام شد صدای تو – تلفن-
شبانه های غریبم به جای تو: «تلفن»
شعر در مورد تلفن
- ۹۶/۱۰/۲۷